در کتاب «فلسفه برای مسافران»، احساسات و حالات مختلفی را که مسافران ممکن است در طول سفر تجربه کنند، از کسالت گرفته تا حواسپرتی یا شادی بررسی شده است. اکنون که آسیبهای زیستمحیطی، اضطراب زیستمحیطی و افسردگی آبوهوایی به شرایط گستردهای تبدیل شدهاند، ممکن است احساس گناه به این لیست اضافه شود، به ویژه در بین نسل جوان. در حالی که ما سوار وسایل حمل و نقل مختلف میشویم، احساس گناه بر ما مستولی میشود و به عنوان سنگینترین بار بر روی وجدان مسافران سنگینی میکند.
احساس گناه، در مقام نوعی عاطفه، کاملاً منفی و واکنشی است: این حس ما را پایین میآورد و باعث میشود سوژههای گناهآلود بر خودشان نهیب بزنند. همانطور که ترس (مثلاً برای آینده فرزندان و نوههایمان) به عنوان انگیزهای برای تغییر اساسی ناکافی است، احساس گناه نیز به عنوان پسزمینه احساسی برای کنشهای محیطی کفایت نمیکند. در واقع، اگر این حس اثر فلجکنندگی داشته باشد، حتی ممکن است اثر معکوس داشته و نهتنها ما را تحت فشار قرار دهد، بلکه ما را با پیوندهای نامرئی خود از درون پیوند دهد. احساس گناه نهتنها کسانی را که نیش آن را احساس میکنند ناراضی میکند، بلکه از فکر کردن در مسیر خود باز میماند و از تحلیلهای روشن از وضعیت، علل اصلی و راهحلهای احتمالی آن جلوگیری میکند.
با این وجود، یادآوری این نکته مهم است که بحران آبوهوایی اثر تجمعی اقداماتی است که توسط چندین نسل و در درون آنها، گروههای مربوط به طبقات، مناطق جغرافیایی، جنسیتها و غیره خاص انجام میشود. نمیتوانید برای این تاریخ طولانی پاسخگو باشید، حتی اگر بتوانید نقطه عطفی باشید که در آن تغییر واقعی رخ می دهد، نقطهای که در آن این تاریخ مسیر حرکت خود به آینده را تغییر بدهد. و البته اثرات فعالیتهای مسافری نیز بر اساس طبقات متفاوت است: ردپای کربن شخصی که در کلاس اقتصادی هواپیما پرواز میکند به طور قابلتوجهی کمتر از مسافران تجاری یا درجه یک (که فضای بسیار بیشتری در هواپیما اشغال میکنند) است یا از کسانی که با جتهای شخصی سفر میکنند. بنابراین، اولین قدم در برخورد با احساس گناه، به طور همزمان، نگریستن به موضوع از منظری کلیتر و متفاوتتر است: تاریخ تجمعی انتشار گازهای گلخانهای و سهم نابرابر هر یک، مطابق با طبقات اجتماعی-اقتصادی و مسافری آنها. این رویکرد دوگانه به ویژه برای دنیای مسافران مناسب است، جایی که شرایط جهانی و طبقهبندیهای سفت و سخت آن در کنار هم وجود دارند.
نگرش دیگری که ممکن است در همراهی مسافران و احساس گناه نقش داشته باشد، انفعال است. سوار بر هواپیما، قطار، اتوبوس یا کشتی، به خودمان اجازه میدهیم که کم و بیش منفعلانه به سمت مقصد حرکت کنیم. احساس گناه نیز یک احساس انفعالی است. اما شرایط مسافر انفعال محض نیست. این وضعیت ما را آزاد میگذارد تا در طول سفر کاری را که دوست داریم انجام دهیم (چرت زدن، کتاب خواندن، بازی رایانهای، تماشای فیلم، کار با لپ تاپ) یا ... انجام هیچ کار خاصی. امکان تغییر فعالانه انفعال مسافران وجود دارد، امکانی که در مورد احساس گناه وجود ندارد. از آنجایی که این یک احساس منفی است، فقط میتواند واکنشی را القا کند، نه یک عمل، و اغلب واکنشی را که خود فرد را هدف قرار میدهد.
اگر تجربه مسافر فراتر از موقعیتهای واقعی باشد که در وسایل حملونقل مختلف سفر میکنیم و به پارادایم وجود فردی و جمعی در قرن بیست و یکم گسترش مییابد، آنگاه احساس گناه مسافر نیز تمایلی به لمس متنوعترین حوزههای زندگی خارج از این سفرها دارد. وجود برنامهها و ماشینحسابهای ردپای کربن که نه تنها شامل پروازها و ماشینسواریها میشود، بلکه شامل خرید، ارسال ایمیل و سایر فعالیتهای روزمره نیز میشود.
این مقاله ترجمه خلاصهای است از منبع زیر:
https://thephilosophicalsalon.com/passenger-guilt-and-what-to-do-about-it/
نظر شما